تو کربلا یه سکوتی و چهارده قرن است نشسته ایم سرسفره ی تو یاحسین (ع) سلام بر لب تشنه ی عباس سلام بر دله شکسته زینب سلام بر سر بریده ی حسین محرم است آقا و باز گوشه کنار شهر صدای لالایی می آید صدای زنجیر و نوحه می آید چقدر دلتنگ می شوم این روزها به یاد غربت آقا کجاست مهدی زهرا در این شبها خدا جونم نگاهی کن به دلم تنهام دلم گرفته از این شهر غریب و غربت آقا دلم گرفته از غریبت جانم ...
دلم هوای کربلا دارد آقاجان تورا به پهلوی شکسته ی زهرا دلم هوایی شده کاش میشد کنار صحن تو باشم آقا محرم است و ماه ماتم و دلتنگی تمام عالم در غم است و مشکی پوش ... کاش میشد محرم سال بعد کربلا باشم کنار نحر علقمه و به لب تشنگان عاشورا ... چه حال و صفایی دارد خدا جانم اگر که زنده ام به عشق آقامه اگر که این قلم هنوز مینویسد به یاد آقامه چقدر غریبه اقایم دلم بهونه دیدنش رادارد...